یکی از علمای قم از دنیا رفت! وصیت کرده بود پیکرش را به مشهد ببرند و آن جا دفن کنند و بیست نفر از طلاب را با هزینه ی شخصی خودش همراه جنازه به مشهد ببرند. من هم یکی از آن بیست نفر بودم که قرار بود به مشهد مشرف شوم اما یک روز قبل از حرکت، اسم مرا از لیست حذف کردند.
وقتی علت آن را پرسیدم به من گفتند: شما با صوفی ها رفت و آمد دارید و منظورشان از صوفی، حضرت آقا بود.
از این جسارتی که به آن بزرگوار شده بود و همچنین محرومیت از زیارت حضرت رضا بی نهایت ناراحت و دلگیر شده بودم و از شدت ناراحتی با حالت پریشان خدمت حضرت آقا رفتم.
وقتی ایشان مرا به این حال دیدند فرمودند: شما را گرفته و ناراحت می بینم.
ناگهان به گریه افتادم و قضیه را برای ایشان توضیح دادم.
حضرت آقا فرمودند: غصه نخورید. شما زودتر از آنها به مشهد مشرف می شوید.
با خودم گفتم چطور حضرت آقا چنین چیزی می فرمایند در حالی که فردا جنازه را به مشهد می برند!؟ در همین هنگام آقای شربت اوقلی که از متشخصین تهران بود به دیدن حضرت آقا آمد و در کنار ایشان نشست. حضرت آقا مطالبی را برای او فرمودند و او هم در حالی که بمن نگاه می کرد می گفت: درست است. درست است. درست است و فورا یک بلیط رفت و برگشت با هواپیما به من داد و مقداری پول برای مخارج سفر و گفت: شما به نیابت از من به مشهد و زیارت حضرت رضا مشرف شوید و رفتند.
بعد از آنکه ایشان رفت، حضرت آقا به من فرمودند: نگفتم شما زودتر از آنها به مشهد مشرف می شوید! و همان طور که حضرت آقا فرموده بودند، من زودتر از آنان به مشهد رسیدم و در آن سفر به عنایات و کرامات حضرت ایشان، توفیق زیارت حضرت نصیبم شد.
حضرت ,مشهد ,آقا ,مشرف ,ایشان ,زودتر ,به مشهد ,حضرت آقا ,زودتر از ,به من ,زیارت حضرت
درباره این سایت